منو .......

Zelzeleh8Rishter

own

سلام .... به دوستای خوب خودم .... من چند وقته که دیگه کنترلم از دستم خارج شده و دیگه  خوددار نیستم .... از وقتی که پیش یه نفر یه اعترافاتی کردم که  هرچند اشتباه بود کارم و نباید میگفتم بهش ولی خب طاقتم تموم شد دیگه  و گفتم !!!!از اونروز دیگه کنترل ندارم رو کارام وبعضی از رفتارم .... خیلی سعی میکنم خوددار باشم ولی نمیشه .... جالبه که هر چی بیشتر سعی میکنم کمتر به نتیجه میرسم .....من شدم مث جریان ۰۱۱۱ باند که میگه پشت هم هی بدبیاری ... حالا منم اونطوری شدم... دست ودلم به کار نمیره  ِ چند روزه که میگم چندتا برگه رو بایگانی کنم و مهر و امضاش کنم هنوز بهشون دست نزدم.... صبحا مث احمقها میام سر کارم و بعدازظهر خسته برمیگردم... همش دارم خودمو واسه حماقتهام که پشت سر هم انجام میدم لعنت میکنم... هنوز که هنوزه از دست همکارم ناراحتم و همش با خودم میگم چه اشتباهی کردم که بهش بها دادم و مث بقیه باهاش برخورد نکردم... هنوز توهینی که بهم کرد یادم نرفته!!!! الان که معلوم نیس  خودش سرش با کی گرمه ولی همیشه وقتی تنها میشه و دیگه هیشکی در دسترسش نیس یاد من میفته !!! مسخره اس واقعاْ .....از یه چیزی خیلی لجم میگیره که  هیچ کس منو واسه خاطر خودم دوستم ندارن .همه منو واسه چیزای دیگه میخوان . همه یا وقتی کارشون گیر منه یادمم میفتن . یا زمونی که بقول معروف اهداف پلید در سر دارن ..... من  خسته شدم دیگه ..دلم میخواد داد بزنم ....بگم :

بابا منم آدمم. منم دوست دارم کسی منو واقعاْ دوستم داشته باشه... واسه خاطر خودم ...فقط واسه خودم نه چیز دیگه ای ..... میخوام بگم اونقدرا که همه فک میکنن من آدم بی احساسی نیستم . بقول نریمان : به جوری وانمود کردم که همه بهم میگن بی عاطفه!

بخدا منم انسانم... احساس دارم ...عاطفه دارم ... ولی احساسمو واسه هر کی از راه برسه خرج نمیکنم ..... واسه هر کی بگی دوستم دارم خرج نمیکنم.... دیگه از بس همه دروغی دوستم داشتن و فقط ادعای دوست داشتنمو داشتن دیگه حرف هیچکسو قبول نمیکنم ... دیگه خر نمیشم با زبون بازی....  من یه آدمیم که تو طولانی مدت به یکی علاقمند میشم ...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:,ساعت8:20توسط Zelzeleh8Rishter | |